سایه، سکوت

ساخت وبلاگ
امروز روز دختر بود

منم قاعدتا دخترم و باید شاد باشم 

ولی اینطور نشد

دیشب مامانم بهم هدیه داد امروز بابایی

هدیه گرفتنو دوست دارم جزء بهترین لذتای زندگیمه

امروز از عجیبترین روزا بود فقط بخاطر یه تبریک خشک و خالی از طرف کسیکه هنوز فکر میکنم دوسش دارم...

 شایدم واقعا اینطور نباشه و دوست داشتنم عادت باشه

تعجبم از این تبریک خشکش نبود از این بود که بعد سه چهار سالی که همو کم وبیش میشناسیم واسه اولین بار تو عمرش یه بار یه مناسبتیو بهم تبریک گفت!!!! ولی نمیدونم و یا نمیخوام قضاوت کنم که چی شد این بار یادش بود و تبریک گفت !! حالا کی بوده چی شده  عشقای دیگش بهش یادآوری کردن- و این بین یاد من افتاده به من تبریک بگه برام تلخ و تعجب آور بود..

هییی ولش کن نمیخواد توضیح بدم  بیشتر

اینجوری بیشتر احساسم جریحه دار میشه قلبم بیشتر تیر میکشه ..

ولی هی هی هی بازم یه تبریکی گفت

حالا بمانه دلمو که شاد نکرد بلکه تو خودم بردم..

راستی چرا باید من هر بار ببخشم

نمیدونم

یکی از دوستام میگفت

دختر خیلی خنگی

فقط بلدی در مقابل بدیها و بی انصافی هایی که میبینی مث بچه ها گریه کنی یا مث احمق ها ببخشی

خوب شما باشید چیکار میکنی

مگه جزء گریه و بخشش کاری میشه کرد

مثلا چی بشه برم انتقام بگیرم

اصلا از کی انتقام بگیرم

مگه میتونم یا اصلا هستش که ازش انتقام بگیرم

 ولش کن من عرضه هی چی ندارم

جهنم که فک میکنن خنگم یا احمق

حالا فک کنند خیلی شرم یا دانشمند واقعا دانشمند میشم نه والا عمرا..

فقط یه چیزی"

" چرا باید هر بار کسیو که قلبمو میشکنه دوباره ببخشم دوباره تو زندگیم بیارمش چرا هر بار کور و کر میشم و باز میگم حالا که میگه "مهمی" باید باور کنم

وقتی میاد هرکی میفهمه

هی میگن جیغ و داد کن حالا که اون خودش میاد با پای خودش حالا که التماس میکنه، یه فرصت دوباره میخواد !!! پس تکلیفتو باهاش روشن کن...!

ولی مگه میشه؟

مگه به این آسونی هست که اونا فکر میکنن

ولی واسه من همه چی آسونه ...

 بلد نیستم سخت بگیرم

اصلا چرا سخت بگیرم

خوب اونم  حق داره

اصلا میدونی چیه

بنظر من

سایه ها که حرف نمیزنن اونا فقط دنبال رو هستن و هرجا بری پابه پات میان هرجا وایسی به پات وایمیسن

سایه ها فقط بلدن پشتت باشن مث یه رفیق

مثل سنگ چسبیده به دیوار

سایه ها که حرف نمیزنن فقط نگاه نگاه نگاه میکنن

بغض میکنن و فقط آروم اشک میریزن...

سایه ها سکوتو دوست دارن

چون میدونن اگه حرفی بزنن کسی صداشو نمیشنونه... 

امروز دلم شاد نشد که هیچ دلم گرفت از این بلاتکلیفی که میدونم آخرش چی میشه...

بهانه ...
ما را در سایت بهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 158 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 12:35