من فقط یک منم از انسان

همیشه متهم هستم به خیال‌پردازی، به اینکه در واقعیت زندگی نمیکنم، ظاهرم غلط انداز هست، کسی که مرا نمی‌شناسد با شناخت خود مرا معرفی میکند، گاهی جسورم گاه بزدل، گاه صبورم گاه برافروخته، ساعتها فکر میکنم، روزها سکوت

هفته ها گم میشوم در ازدحام جمعیت و مدتها غرق در تنهایی با خودم کلنجار میروم

من یک انسانم، تبلور یک سایه

من نه روشناییم نه خاموشی

نه سکوتم نه هیاهوی خیابان

من شاید درختی در پشت پنجره باشم

یا تکه ابری جدا شده از اسمان

من نه بهارم نه زمستان

نه نسیم نه شعله سوزان

من نه فرشته ام نه شیطان

من یک انسانم ، بی فروغ و آرام

تکه گوشتی پیچیده در استخوان

من فقط یک انسانم

تو چه هستی