رویای دور

ساخت وبلاگ
همه ی ساعت جهان را به ساعت خواب تو خواباندنم

زهره بر آمدم و چشمم در فلق صبح تو برآمد

دل در گرو تو دادم، دین و دل از دست بدادم

شاه این شب تو باشی، منت ماهاتاب و زهره، هرگز نکشم

هر دم از کوچه صدای یاهوی قلندر بر آید

سوی هر مسجد و میکده هر سر بی سر و پا بجنبد

آن گه تو یار باشی، به میکده و منبر چه حاجت

گر تو زلف پریشان کنی، از همه دنیا گیسو بگیرم

گر تو صنمی گیری، همه بتان را بشکافم

کنم از خاک رهت ، همه شب سرمه به چشم

ای شه خوبان لطف بفرما و بر این نهانخانه قدمی بگذار

این همه شب ، قصه شب گویم، که طالع م به طلعت تو افتد

 

شب کوک و دل خموش از این بیداری  بی پایان

س.ح

 

بهانه ...
ما را در سایت بهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 196 تاريخ : شنبه 6 مرداد 1397 ساعت: 18:30