از این مسئله مرا چاری نیست
در میکده بسته است
امشب از این وادی مرا یادی نیست
این ساقی و این می
گویی در این شراب مستی نیست
قصد راه میکده کردیم
زین پیاله شراب نابی نیست
چشم بستم به ساغر و ساقی
لیک از شراب کهنه دردی دوا نیست
در گردش چو شمع نیمه جان گشتم
از بال و پر سوخته پروانه خبری نیست
عمریست در ره میخانه پیر وخرابم
از مستی و هوشیاری خبری نیست
مستم آن لحظه که می ام داده
این یار اگر دل ندهد از سر مستی خبری نیست
بهانه ...
برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 184