قهر قهر تا قیامت

ساخت وبلاگ

خواستم چیزی بنویسم ولی منصرف شدم، یعنی تا نصفه نیمه ذهنم اومد ولی انگار بهادر بگه ولش کن با من بیا تو قصه ها از ذهنم پرید.

بهادر قراره پسرم بشه

 

  تا حالا شده آدمای تو قلبت تو ذهنت تو رویاهات بهت دستور بدن و تو گوش کنی، منکه اینجوریم

مثلاً دارم کتاب میخونم یا آشپزی میکنم همین آدما میان کنارم و هی باهم بلند بلند حرف میزنیم بعضی مواقع حتی براشون چایی میریزم ، از شما چه بهتون وقتی حوصله ندارم دعوامون میشه، باشون قهر میکنم و دیگه میگم برن به  جهنم ، حتی گاهی ازشون جدا میشم ، بیشتر اوقات وقتی دعوای مفصلشون کردم و کمی آروم شدم تازه می فهمم که چه اشتباهی کردم، خوبیش اینه اونا زبون ندارن از خودشون دفاع کنم.

خب بیشتر اوقات بلکه همیشه دعواهام چند دقیقه ای هست، زود آشتی میکنم ، من طاقت قهر ندارم ، اصلا چه کاریه قهر کردن، هی دوری میاره هی بغضتو بیشتر می‌کنه.

میشه با من قهر نکنی

 

بهانه ...
ما را در سایت بهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 0:04